رضایا – خبر باتو

دلم تنگه واسه سفر با تو

یه جای بی خطر با تو

اصلا میریم هرجا تو گفتی

من حاضرم خبر با تو

آره دلم تنگه واسه سفر با تو

یه جا بی دردسر با تو

چمدونو بسم عشقم

من حاضرم خبر با تو

یه جاده ی طولانی و

یه دریای طوفانی و

کته کباب بورانی و

منظره ی سفر با تو

یه هوای بارونی و

من میزنم میخونی و

عشق و حال قانونی و

خاطرات سفر با تو

دلم تنگه واسه سفر با تو

یه جای بی خطر با تو

اصلا میریم هرجا تو گفتی

من حاضرم خبر با تو

آره دلم تنگه واسه سفر با تو

یه جا بی دردسر با تو

چمدونو بسم عشقم

من حاضرم خبر با تو

++++++

سر پیچا تند میپیچیدم بیفتی بغلم

داد میزدی یواشتر به خودت رحم کن اقلا

ژست جلفی میگرفتیم سلفی میگرفتیم

فاز لواشک و آدامس خرسی میگرفتیم

ویلا تو جنگل یا لب ساحل با آلاچیق و کرسی میگرفتیم

سوار تلکابین میرفتیم بالای ابرا

امروزو از دست نمیدادیم واسه ی فردا

چه خوش بودیم چقدر انژی داشتیم

واسه خلوت یه جای دنجی داشتیم

ولی حیف چقدر زود میگذره زمان

چقدر همه چی دلگیره الان

فقط تنها جایی که حالمو خوش میکنه

هنوز که هنوزه این جاده هاست

تو همه ی دنیا من بودی و هستی

تو قفل تنهاییمو شکستی نشستی

توی قلبم تا همیشه

تو فقط پایه ی سفر بودی و

باز کنارم خاطرات نو بساز

واسم هیچکی مثل تو نمیشه

دلم تنگه واسه سفر با تو

یه جای بی خطر با تو

اصلا میریم هرجا تو گفتی

من حاضرم خبر با تو

آره دلم تنگه واسه سفر با تو

یه جا بی دردسر با تو

چمدونو بسم عشقم

من حاضرم خبر با تو